|
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : فاطمه
به این تست اطمینان داشته باشید. این یکی از استانداردترین تستهای شخصیت شناسیه که این روزها در کشورهای توسعه یافته بین روانشناسان در جریانه. پاسخهاش هم اصلاً کار دشوارى نیست. کافیه کمى با دقت به خودتون نگاه کنید. حاضرید ؟ 1.
چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید؟ الف- صبح ب - عصر و غروب ج - شب 2. معمولاً چگونه راه مى روید؟ الف- نسبتاً سریع، با قدم هاى بلند ب - نسبتاً سریع، با قدمهاى کوتاه ولى تند و پشت سر هم ج - آهسته تر، با سرى صاف به روبرو د - آهسته و سر به زیر ه - خیلى آهسته 3. وقتى با دیگران صحبت مى کنید؛ الف- مى ایستید و دست به سینه حرف مى زنید ب - دستها را در هم قلاب مى کنید ج - یک یا هر دو دست را در پهلو مى گذارید د - دست به شخصى که با او صحبت مى کنید، مى زنید ه - با گوش خود بازى مى کنید، به چانه تان دست مى زنید یا موهایتان را صاف میکنید 4. وقتى آرام هستید، چگونه مى نشینید؟ الف- زانوها خم و پاها تقریباً کنار هم ب - چهارزانو ج - پاى صاف و دراز به بیرون د - یک پا زیر دیگرى خم 5. وقتى چیزى واقعاً براى شما جالب است، چگونه واکنش نشان مى دهید؟ الف- خنده اى بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده ب - خنده، اما نه بلند ج - با پوزخند کوچک د - لبخند بزرگ ه - لبخند کوچک 6. وقتى وارد یک میهمانى یا جمع مى شوید؛ الف- با صداى بلند سلام و حرکتى که همه متوجه شما شوند، وارد مى شوید ب - با صداى آرامتر سلام مى کنید و سریع به دنبال شخصى که مى شناسید، مى گردید ج - در حد امکان آرام وارد مى شوید، سعى مى کنید به نظر سایرین نیایید 7. سخت مشغول کارى هستید، بر آن تمرکز دارید، اما ناگهان دلیلى یا شخصى آن را قطع مى کند؛ الف- از وقفه ایجاد شده راضى هستید و از آن استقبال مى کنید ب - بسختى ناراحت مى شوید ج - حالتى بینابین این ۲ حالت ایجاد مى شود 8. کدامیک از رنگ هاى زیر را بیشتر دوست دارید؟ الف- قرمز یا نارنجى ب - سیاه ج - زرد یا آبى کمرنگ د - سبز ه - آبى تیره یا ارغوانى و - سفید ز - قهوه اى، خاکسترى، بنفش 9. وقتى در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از خواب، در چه حالتى دراز مى کشید؟ الف- به پشت ب - روى شکم (دمر) ج - به پهلو و کمى خم و دایره اى د - سر بر روى یک دست ه - سر زیر پتو یا ملافه 10. آیا شما غالباً خواب مى بینید که: الف- از جایى مى افتید ب - مشغول جنگ و دعوا هستید ج - به دنبال کسى یا چیزى هستید د - پرواز مى کنید یا در آب غوطه ورید ه - اصلاً خواب نمى بینید و - معمولاً خواب هاى خوش مى بینید
سؤال اول:
الف (۲ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۶ امتیاز) سؤال دوم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۷ امتیاز)، د (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز) سؤال سوم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۵ امتیاز)، د (۷ امتیاز)، ه (۶ امتیاز) سؤال چهارم: الف (۴ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۲ امتیاز)، د (۱ امتیاز) سؤال پنجم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۲ امتیاز) سؤال ششم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۲ امتیاز) سؤال هفتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۴ امتیاز) سؤال هشتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۷ امتیاز)، ج (۵ امتیاز)، د (۴ امتیاز)، ه (۳ امتیاز) و (۲ امتیاز)، ز (۱ امتیاز) سؤال نهم: الف (۷ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۴ امتیاز)، د (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز) سؤال دهم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۶ امتیاز)، و (۱ امتیاز)
اگر امتیاز شما بالاى ۶۰ هست: دیگران در ارتباط و رفتار با شما شدیداً مراقب و هوشیار هستند آنها شما را مغرور، خودمحور و بى نهایت سلطه جو مى دانند، گرچه شما را تحسین مى کنند و به ظاهر مى گویند "کاش من جاى تو بودم!" اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ایجاد رابطه اى عمیق و دوستانه بى میل و فرارى هستند. اگر از ۵۱ تا ۶۰ امتیاز دارید: بدانید دوستان شما را تحریک پذیر مى دانند، بدون فکر عمل مى کنید و سریع از موضوعات ناخوشایند برآشفته مى شوید، علاقه مند به رهبرى جمع و تصمیم گیریهاى سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمى آیند!) دیگران شما را جسور و اهل مخاطره مى دانند. کسى که همه چیز را تجربه و امتحان مى کند، از ماجراجویى لذت مى برد و در مجموع به دلیل ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما، از همراهى تان لذت مى برند. اگر از ۴۱ تا ۵۰ امتیاز به دست اوردید: به خود امیدوار باشید، دیگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم کننده و جالب و جذاب مى بینند. شما دائماً مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتارى خوبى بهره مند هستید. فردى مهربان، ملاحظه کار و فهمیده به نظر مى رسید. قادر هستید به موقع باعث شادى و خوشى دوستانتان شوید و اسباب هلهله و خنده آنها را فراهم کنید و در همان شرایط و در صورت لزوم بهترین کمک بر اعضاى گروه هستید. اگر ۳۱ تا ۴۰ امتیاز نصیب شما شد: بدانید در نظر سایرین معقول، هوشیار، دقیق، ملاحظه کار و اهل عمل هستید. همه مى دانند شما باهوش و با استعداد هستید اما مهمتر از همه فروتن و متواضع هستید. به سرعت و سادگى با دیگران باب دوستى را باز نمى کنید. اما اگر با کسى دوست شوید صادق، باوفا و وظیفه شناس هستید. اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را دارید گرچه سخت دوست مى شوید اما سخت تر دوستى ها را رها مى کنید. اگر تنها از ۲۱ تا ۳۰ امتیاز رو کسب کردید: در نظر سایرین فردى زحمت کش هستید اما متأسفانه گاهى اوقات ایرادگیر هستید. شما بسیار بسیار محتاط و بى نهایت ملاحظه کار به نظر مى رسید. زحمتکشى که در کمال آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را بردوش مى کشد و بدون فکر و براساس تحریک لحظه اى و آنى هرگز نظر نمى دهد. دیگران مى دانند شما همیشه تمام جوانب کارها را مى سنجید و سپس تصمیم مى گیرید. و اگر کمتر از ۲۱ داشتید: دیگران شما را خجالتى، عصبى و آدمى شکاک و دودل مى دانند شخصى که همیشه سایرین به عوض او فکر مى کنند، برایش تصمیم مى گیرند و از او مراقبت مى کنند. کسى که اصلاً تمایل به درگیرشدن در کارهاى گروهى و ارتباط با افراد دیگر را ندارد. دیگران مجازند در مورد ما اونطور فکر کنند که فکر میکنن پس تغییر دنیای بیرون از درون خود ما باید شروع بشه ممنوووووووووووووووووووووووووووووون نظر یادتون نره آخه خداییش مگه یه نظر دادن چقدر از وقتتون رو میگیره ![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : فاطمه
شناخت شخصیت افراد از روی رنگ چشم، گزینه جدیدی است که در روابط انسانی بیتاثیر نبوده و چنانچه درست به کار رود، مشکلات زیادی را حل خواهد کرد. مطلب زیر که توسط یکی از انجمنهای اینترنتی عربی منتشر شده است، به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت دارندگان آن میپردازد.
● رنگ چشم سبز رنگ چشم سبز، نشان دهنده آن است که صاحبان آن، شخصیتی قوی و ارادهای بالا دارند. در تصمیمگیریها، خیلی محکم عمل میکنند و تا حدی خود رای و مغرور نیز هستند. این افراد، اعتماد به نفس بالایی دارند و تا آخرین توان خود به دیگران کمک میکنند. ● رنگ چشم آبی دارندگان چشمهای آبی، دارای نگاهی عمیق هستند و شخصیتی حساس دارند. این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل میکنند. ● رنگ چشم مشکی صاحبان چشمان مشکی، انسانهایی رویایی هستند که در فضای شاعرانهای زندگی میکنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی میکنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند. این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند. ● رنگ چشم قهوهای چشم قهوهای، سمبل مهربانی و محبت است و هر چه تیرهتر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم قهوهایها، بسیار خونسردند و هرچه را که میخواهند به راحتی تصاحب میکنند. ● رنگ چشم خاکستری صاحبان چشمهای خاکستری، دو دسته هستند. یا از شخصیتی آرام برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند، ولی در مجموع انسانهایی سرسخت و سنگین دل هستند. ● رنگ چشم عسلی با وجود اینکه چشم عسلیها، انسانهایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این افراد همیشه به دنبال دوست میگردند. چشم عسلیها معمولاً از کودکی روی پای خود میایستند و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند. ![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:29 :: نويسنده : فاطمه
اردیبهشت+فروردین = پر شور و هیجان خرداد+فروردین = دارای آینده ی روشن تیر+فروردین = پیوندی سست مرداد+فروردین = خاطرات به یاد ماندنی شهریور+فروردین = دور از یکدیگر مهر+فروردین = زندگی پر تناقض آبان+فروردین = جاودانه و طولانی آذر+فروردین = عالی و شگفت انگیز دی+فروردین = با جدل بهمن+فروردین = بسیار عاشقانه اسفند+اردیبهشت = یک پیوند عالی اسفند+خرداد = نیازمند به بصیرت اسفند+تیر = شیفته ی یکدیگر اسفند+مرداد = زوج رمانتیک اسفند+شهریور = آرام و حامی اسفند+مهر = عشقی افسانه ای اسفند+آبان = سراسر شادی و اعتدال اسفند+آذر = مشکلات زیاد اسفند+دی = احساسات واقعی اسفند+بهمن = یکدیگر را درک کنیدممنوووووووووووووووووووووووووووووون نظر یادتون نره آخه خداییش مگه یه نظر دادن چقدر از وقتتون رو میگیره ![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:29 :: نويسنده : فاطمه
گرما طاقت فرساست . چندین روز است که در سفر هستید . خسته اید و آب ، کم دارید و به همراه خود 5 حیوان دارید :
یک گاو ، یک میمون ، یک گوسفند ، یک اسب و یک شیر .
1) مقدار محدودی آب ، برای شما باقی مانده که برای سیراب کردن شما و همه ی حیوان های همراه تان کافی نیست . اگر آب تمام شود ، همگی در بیابان خواهید مرد ، ولی اگر بخواهید جان سالم به در ببرید ، باید یکی از حیوان ها را رهاکنید و به همراه چهار حیوان باقی مانده ، به راه تان ادامه دهید . چه حیوانی را انتخاب می کنید ؟
2) چهار حیوان ، برای شما باقی مانده ، اما انگار از بیابان آتش می بارد . ذخیره ی آب تان باز هم کمتر شده و باید یک حیوان دیگر را هم رها کنید . این بار کدام حیوان را برای رهاکردن ، انتخاب می کنید ؟ 3) سه تا حیوان باقی مانده . گرما هم چنان طاقت فرساست و هنوز به واحه ای نرسیده اید . مجبورید یک حیوان دیگر را رهاکنید . کدام یکی را انتخاب می کنید ؟ 4) فقط 2 حیوان مانده . می توانید حاشیه ی صحرا را ببینید ، اما متأ سفانه آب برای شما باقی نمانده و تنها می توانید یک حیوان را با خود ببرید . این بار کدام یکی را انتخاب می کنید ؟
« شیر » نماد غرور « میمون » نماد محبت « گوسفند » نماد رفاقت « اسب » نماد احساس ها « گاو » نماد احتیاج های اصلی
![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:3 :: نويسنده : فاطمه
![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:2 :: نويسنده : فاطمه
از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی من بدهکارت می شوم . . .
.................................................
همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی
.................................................
مشکل از تو نبود از من بود با کسی حرف میزدم که سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود . . .
.................................................
دست از سرم بردار برو / ندارم حوصله ی این حرفارو همه یادگاریات بخوره تو سرت / نه خودتو میخوام نه دردسرت !
.................................................
من از عشق گفتم تو مدل ماشینم را پرسیدی من از محبت گفتم تو محل زندگیم را پرسیدی من از دوست داشتن گفتم تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی . . .
.................................................
محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست
.................................................
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند . . .
.................................................
چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل . . .
.................................................
یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی . . .
................................................. عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .
.................................................
دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست تنها آسمانمان یکیست . . .
.................................................
نمی بخشمت ولی فراموشت می کنم همیشه به همین سادگی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .
.................................................
"دوستت دارم" تکیه کلام تو بود من بی جهت به آن تکیه داده بودم...!!!
.................................................
حضورت در کنار من معجزه نبود نبودنت هم فاجعه نیست فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .
.................................................
به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی که نامردان خجل گشتند از بس که تو نامردی . . .
.................................................
آنقــدر مرا سرد کرد از خودش .. از عشق ..کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..لیز میخوریــد
.................................................
عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت . . .
.................................................
تســــبــیح میشوم زیر انگشــــتانت دانـــه دانــــه میـــرانـــی ام تا خــــودت را بالا ببـــــری . . .
.................................................
سوت پایان را بزن من حریف هرزگی تو و احمق بودن خودم نمی شوم . . .
.................................................
دار بزن ... خاطرات کسی که تـو را دور زده حالم خوب است ...امّا گذشته ام درد میکند . . .
.................................................
نمیتونم ببخشمت / دور شو برو نبینمت تیکه ای بودی از دلم / گندیدی و بریدمت . . .
.................................................
نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درآمدی نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد
.................................................
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست
.................................................
با عشق به من به من خیانت کردی دل دادم و تو رد امانت کردی رفتی و چه آسوده ز من دل کندی هر دو قلمت خورد اگر برگردی !
.................................................
هر که را دیدم خیانت کرد و رفت هر که با من بود یار من نبود هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت خود ندانستم از این غمها چه سود
.................................................
کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود . . .
.................................................
بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند . . . ممنوووووووووووووووووووووووووووووون نظر یادتون نره آخه خداییش مگه یه نظر دادن چقدر از وقتتون رو میگیره![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:1 :: نويسنده : فاطمه
زندگی نقطه سر خط بی وفایی شده عادت تو نوشته بودی دیدار سه تا نقطه … به قیامت زندگی نقطه سر خط تلگرافی شده نامت قلبم و مچاله کردی لای نقطه چین نامت عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامت زندگی نقطه سر خط برو با خیال راحت به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامت باز سی و دو حرف دلگیر مختصر مفید و ساده گفتی که سایه ی عشقت از سرم خیلی زیاده زیر دردام خط کشیدی ضربدر زدی رو اسمم تا بدونم که به عشقت تا که جون دارم طلسمم روی یک کاغذ بی خط حرفای خسته به نوبت توی سرزمین نامت حرف ت کرده قیامت ت مثه تو مثه تردید ت مثه آخر طاقت مثه تنهایی مثه تب مثه آخر خیانت عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت ترانه سرا: مهدی زنگنه ممنوووووووووووووووووووووووووووووون نظر یادتون نره آخه خداییش مگه یه نظر دادن چقدر از وقتتون رو میگیره![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 12:0 :: نويسنده : فاطمه
حالا که رفتني شده اي طبق گفته ات ممنوووووووووووووووووووووووووووووون نظر یادتون نره آخه خداییش مگه یه نظر دادن چقدر از وقتتون رو میگیره ![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 11:58 :: نويسنده : فاطمه
مگر غير از وفا از من چه سر زد
كه دل را بي وفا خواندي و رفتي
مگرغيراز نگاهت به چشمانم كه درزد
كه از ناز چشم خود ازدل گرفتی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
قلبم گرفت عزیزم از بس که بی وفایی
تنگ غروب گم شد الماس آشنایی
خواستی ردم کنی تو یک جوری که نفهمم
یک لحظه باورم شد که من چقدر نفهمم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بی وفا عشق من به خدا اشك من می مونه رو گونه م تا بیایی پیش من رفتی و بعد تو چه زجری كشیدم هنوز تار موت و به دنیا نمی دم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
چه زود ازم خسته شدی چه زود از یاد بردی منو
چه زود یکی دیگه اومد جامو گرفت تو دل تو
بهم وفا نکردی و تیشه زدی به قلب من
منو به غم نشوندی و گذشتی از کنار من
نمیدونم به جرم عشق یه عمره که زندونیم
توی آتیش غم تو یه عمره دارم میسوزم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مستم از باده ،که مستی هم بلاست باده ی عاشق زهر باده جداست بی وفا ، مستی مگر از باده ی عشقت نبود
کین چنین دل را شکستی،کین شکستن هم خطاست
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای دل گرفته ما بین و دلگشایی کن
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ﻫـﺰار ﺗﺎ وﻋﺪه دادی ﻧﻴﻮﻣﺪی ﻣﺎ رو ﻛﺎﺷﺘﻲ
اﻳﻦ دل ﻣـﻬﺮﺑﻮﻧﻮ ﭼـﺸﻢ اﻧـﺘـﻈـﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻲ
ﺑـﺮای ﺑـﻲوﻓـﺎﻳـﻲ ﻫـﺰار ﺑـﻬـﻮﻧﻪ داری
ﻫﺰار و ﻳﻚ ﺷﻜﺎﻳﺖ از اﻳﻦ زﻣﻮﻧﻪ داری
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
سلام ای بی وفای بی مرووت / سلام ای ساز گیتار محبت
سلام کردم نگی تو بی وفائی / وگرنه ما که عاشقیم بی مرووت !!!
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست / تا که کام او ز عشق خود روا کنم
خود را نمیبخشم ، اگر که زین پس به عاشقان وفا کنم . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آخرین حرف دلم : عشق هرگز نمیمیرد مگر اینکه عشاق بی وفا باشند . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آهای رغیب بی رحم عشق منو ربودی / آخه یار بی وفا به یاد من نبودی
حالا داری به عشقت زندگیتو می سازی / غافل از این که اینجا قلبی شکستی . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی! چه خیال آب روشن که به تشنگان نمایی؟
دل خویش را بگفتم - چو تو دوست می گرفتم؛ نه عجب که خوبرویان بکنند بی وفایی!
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
دوست خوبه ، نه بی وفا
زندگی خوبه ، نه بی صفا
عشق خوبه ، نه بی معشوق
من خوبم ، نه بی تو !
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟ بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عزیز دلم جدائی مکن / جهان کوچکیست ، بی وفائی مکن
ببخش عاشقت را و منت گذار
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شنیدم سخن ها ز مهر و وفا ، لیک
ندیدم نشانی ز مهر و وفایی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
چه امید بندم در این زندگانی / که در نا امیدی سر آمد جوانی
سرآمد جوانی و ما را نیامد / پیام وفایی از این زندگانی . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت ، این یار قدیمی چه وفایــی دارد ...
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند
مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت میکنند . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمیبینم / سرم قربان آن دشمن که بوئی از وفا دارد . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
به خیال کدامین آرزو ، صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی وفا ؟
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تو که قصد جدائی کرده بودی خیال بی وفائی کرده بودی
چرا با این دل خوش باور من زمانی آشنائی کرده بودی . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در وفا هیچ کس استاد نیست ، ولی در بی وفائی همه استادن
چطوری استاد !؟
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در فلسفه وفا چنین آمده است ، دل وقف شکستن است ، بیهوده نرنج . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ناه من گناه بی گناهیست / تمام هستی ام غرق سیاهیست
به هر کس دل دادم بی وفا شد / چو پابندش شدم از من جدا شد . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
هر رهگذری محرم اسرار نگردد / صحرای نمکزار چمن زار نگردد
هر جا که رسیدی طرح رفاقت مکش ای دوست / هر بی سر و پا یار وفادار نگردد . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مقصود دلم مهر و وفا بود چنین گشت / گر مقصود دلم جور و جفا بود چه می شد . . . ؟
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تو که رفتی پریشون شد خیالم / همه گفتند که من دیوانه حالم
نمیدانند که این دیوانه در فکر شفا نیست / که هرچی باشه اما بی وفا نیست . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
من ندانستم از اول كه تو بي مهرو وفايي عهد نابستن از آن به كه ببندي و نپايي
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
یار دل آزار من وفا نشناسد / راستی عجب نعمتی است یار وفادار . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ز درد عشق تو با کس حکایتی که نکردم / چرا وفای تو کم شد ، شکایتی که نکردم . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
یار با ما بی وفایی می کند بی گناه از من جدایی می کند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا جای دیگر روشنایی می کند
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
وه چه خوب آمدی صفا کردی چه عجب شد که یاد ما کردی؟ بیوفایی مگر چه عیبی داشت که پشیمان شدی وفا کردی؟
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
یاران به خدا که بی وفایی مکنید
با عاشق دلخسته جدایی مکنید
یا آن که وفا می کنید تا آخر
یا آنکه از اول آشنایی نکنید
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن
به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم
گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نون و پنیر و چایی ، قصه ی آشنایی ، الهی یاد نگیری هرگز تو بی وفایی ، روی گلهای نرگس با یه مداد قرمز ، هزار دفعه نوشتم : زندگی بی تو هرگز !
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تو را برای وفای تو دوست می دارم، و گرنه دلبر پیمانه شکن که فراوان است...
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگی است / ورنه با یک استخوان صد سگ رفیقت می شوند
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عشق یعنی رفتن از شهر بهار / با دو چشم تر ب سوی روزگار / عشق یعنی بی وفایی های یار / عشق یعنی سالها در انتظار
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بوسه ات طعم بي وفايي داشت خنده ات رنگ بي صدايي داشت
در دو چشمت نبود تصويرم گويي آن چشم دگر خدايي داشت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
افسوس که بشکست دلم آنکس که قبله گاهم بود
زین روزگار بی وفایی با من یار گرماگرم نگاهم بود
زیر باران زیر فانوس شب در این مهتاب
با اشک خود ترانه بی وفایی گویم ز مهتاب ...
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
چندی ست که بیمار وفایت شده ام / در بستر غم، چشم به راهت شده ام / این را تو بدان گر بمیرم روی / مسئول تویی که من فدایت شده ام
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شنیدم سخن ها ز مهر و وفا ، لیک
ندیدم نشانی ز مهر و وفایی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
خوشا آنان که در بازار گیتی خریدار وفا بودند و هستند
خوشا آنان که در راه رفاقت رفیق با وفا بودند و هستند . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
به بزرگی گفتم زندگی چند بخش است ؟ گفت : دو بخش ، کودکی و پیری ، گفتم : پس جوانی چه شد ؟ گفت : با بی وفایی ساخت با عاشقی سوخت و با جدایی مرد
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
من از بازی نور در وادی بی قلب ظلمت ها نمی ترسم
من از حرف جدایی ها مرگ آشنایی ها من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم ممنوووووووووووووووووووووووووووووون نظر یادتون نره آخه خداییش مگه یه نظر دادن چقدر از وقتتون رو میگیره ![]()
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 11:57 :: نويسنده : فاطمه
دود سیگارم را هزاران بار به تو ترجیح می دهم, ![]() ![]() |